همش که نباید یکی کنارت باشه تا احساس خوشبختی کنی, گاهی وقتا باید تو تنهایی به خوشبختی برسی..
#اینوکسز✨🌱👌🏻
همش که نباید یکی کنارت باشه تا احساس خوشبختی کنی, گاهی وقتا باید تو تنهایی به خوشبختی برسی..
#اینوکسز✨🌱👌🏻
نمیدونم چه ارتباطی بین ادما و رنگ هاست
وقتی بیرون میرم ،ادما هر کدوم یکرنگی اند...رنگی که خودشون انتخابکردن ....رنگی که در شرایط مختلف عوض میشه ،بستگی به طرف مقابل داره
اما رنگ های مداد رنگی یکی اند ....مداد رنگی ها هیچ وقت برعکس ما ادما رنگ عوض نکردنو از اول تا اخرعمرشونو یک رنگزندگی کردن
ما ادما بعضیامون امروز سیاهیم و فردا سفیدی میشیم
بعضیا هم هفترنگیم
بعضی ازادماتوی زندگی کا کم رنگن و بعضیا پررنگ
بعضیا مثله ابی اسمون صاف و یکدستن و بعضیا قرمز جیغن که وقتی خیلی بهشون توجه میکنی سرت درد میگیره
بعضی از ادما رو تراش زندگی خوب تراشیده و قد کوتاه شدن و اما بعضیا هم هنوز خوش قد و بالا ان
چقدر خوب میشه اگه ما هم یکمی از یک رنگیه مداد رنگی هارو داشتیم
گاهی اوقات برای یک سری چیزا که به نفع خودته باید پا روی وجدانت بذاری .
باید یه کمی سنگدل بشی و از فکر بقیه بیای بیرون
باید بعضیارو فراموش کنی
دورم زدی
گفتم پروانه ای ...وای
نمیدونستم
فرق داره این بار
نه ! هدفا یکی نیست باهم
من تو فکر تو
تو تو فکر برنامه ای باز
_ کِی رسیدی؟؟
+ دیشب ... وقتی بهت زنگ زدم هنوز فرودگاه بودم ... دوس داشتم اولین کسی باشی که از اومدنم با خبر میشی
_چرا ؟؟
+ تصور میکردم خوشحال میشی ولی تصور آدما همیشه درست از آب درنمیاد
_ آره تصور آدما هیچوقت درست از آب در نمیاد
+ واسه بحث کردن اینجا نیستم ... هنوزم همون محله ی قدیم زندگی میکنی؟
_ آره همون جا هستم ... ساختموناش بزرگتر شدن و آدماش سنگی تر... تابستوناش مش اکبر نیست که آلاسکا بفروشه و زمستوناشم تو هیچ خونه ای کرسی روشن نمیشه ... هنوز همون جا هستم
+ اون محله منو یاد یه چیز میندازه ...
_یاد چی؟!
+ یاد سنگ ، کاغذ ، قیچی ... یادته هرکاری که قرار بود انجام بدیم سنگ کاغذ قیچی می کردیم؟؟ برای اینکه کی مشق های اون یکی رو بنویسه ... برای اینکه امروز کی اون یکی رو آلاسکا مهمون کنه ... برای اینکه کی خراب شدن اسباب بازیامون رو گردن بگیره
_ آره یادمه ... همیشه ی خدا هم تو می بردی
+ نه من نمی بردم ... تو می باختی ... من همیشه سنگ میآوردم ... تو اینو می دونستی و همیشه قیچی می آوردی ... تو همیشه دوست داشتی من برنده بشم حتی به قیمت باختن خودت ... پول تو جیبیاتو آلاسکا می خریدی ...مشقامو می نوشتی و کتک خراب کردن اسباب بازی ها رو به جون می خریدی ... تو می باختی تا من ببرم
_ بالاخره فهمیدی ... آره بچه که بودی خیلی قشنگ میخندیدی... ولی حالا چشات خیس هستش
+ چیزی نیست حساسیت دارم
_بغضتم واسه حساسیته؟
+ نه ... واسه باختنه ... تو کاری کرده بودی که من همیشه ببرم ... من به بردن عادت داشتم ... وقتی رفتم یکی اومد تو زندگیم ... سر خیلی چیزا سنگ کاغذ قیچی میکردیم ... چیزای مهم ... من سنگ می آوردم و اون کاغذ ... هر بار من سنگ می آوردم ولی اون همیشه کاغذ بود ...
_پس تو هم مثل من گیر افتاده بودی؟
+ نه اشتباه نکن ... من نمی باختم که اون ببره ... من سنگمی آوردم که ببینم یه بار ... فقطیه بار برنده شدن من رو انتخاب میکنه ... که نکرد ... تو چی؟ تو بعد از من با کسی سنگ کاغذ قیچی بازی کردی؟
_نه ... من فهمیدم که تو زندگی خیلی بهتره که دُنگ آلاسکاتو خودت بدی ... مشقاتو خودت بنویسی و اشتباهاتت رو گردن بگیری ... ولی همیشه تو زندگی همه ی آدما یکی هست که بهش باختن رو به بردن ترجیح میدی
+ بزنیم؟ سر صورت حساب این دو تا قهوه ای که نخوردیم ...
_ باشه ... حاضری ؟! سنگ ... کاغذ ... قیچی
مسیح کلمه بود ....کلمه ی مقدسی که خداوند اورا القا کرد ...اما شما چی؟ یه مشت کلمه ی مهمل و بی معنا و پوچ ...یه مشت کلمه ی زشت و رکیک ...درسته که هرکس یه کلمه ست ، اما معناش رو خودش می سازه و زندگی
کلمات ، منظورم همه ی کلماته ، هر معنایی که داشته باشند یا نداشته باشند ، مقدس باشند یا پوچ، زشت باشند یا زیبا ،توی یه چیز مشترک اند ....یعنی وقتی خوب به اون ها نگاه کنید می بینید که همه ی کرباس اند ....می دونید اون چیز جیه؟ "همشون پر از اندوه اند "
"استخوان های خوک و دست های جذامی"
----------------------------------------------------------------------
تیکه ای از این کتاب که خیلی دوسش دارم ....
هر کسی یه کلمه است ....که معناشو خودش میسازه و زندگیش
به نظرتون من چه کلمه ایم؟
داشتم در مورد دیدگاه شهدا درباره ی مرگ تحقیق میکردم که با این جمله مواجه شدم.......دیدم چقدر این جمله واقعیه .....چقدر به طرز عجیبی توی زندگیامون موج میزنه و حقیقته.....چقدر راسته:
در دنیا آدمهایی هستند که به ظاهر زنده اند، نفس میکشند، راه می روند، حرف میزنند، زندگی میکنند، اما در حقیقت اسیر دنیا، برده زندگی و ذلیل حوادث هستند، از خود اراده و اختیاری ندارند، آلت بلا اراده عوامل طبیعت اند
اسمت واگیر دارد
هر جای شهر که میروم
هر گوشه یه نشونی ای از اسمت اونجا هست
هرگوشه.......